یوشکا فیشر، فردی که از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ میلادی، یعنی حدود ۶ سال وزیر خارجه آلمان بود و چندین ماه طرف مذاکره ایران بود،در گفتگو با رادیو فردا، وابسته به سازمان سیا اتهامات عجیبی را به ایران وارد کرده است. او بر این باور است که منطقه خاورمیانه در آستانه یک جنگ قرار دارد، جنگی که پیامدهای آن برای هیچکس روشن نخواهد بود.
فیشر پس از بازگشت از سفر اخیر خود به اسراییل می گوید، برنامه هسته ای ایران سبب شده که اسراییل موجودیت خود را در خطر ببیند و خود را برای حمله به ایران آماده کند.
رادیو فردا: آقای فیشر شما به مناسبت شصتمین سالگرد تاسیس اسراییل به این کشور سفر کرده بودید، در این سفر درباره ایران چه مطالبی شنیدید و برداشت شما از جو حاکم بر آنجا چه بود؟
یوشکا فیشر: برداشت من این بود که موضوع اصلی دیدار جرج بوش، رییس جمهوری آمریکا و گفتگوهای دو طرف موضوع ایران بود.
مطبوعات اسراییل و سخنرانی جرج بوش در پارلمان این کشور هم از همین امر حکایت داشت.
ایران اصلی ترین موضوع در اسراییل به شمار می آید چرا که اسراییلی ها با نگرانی شدید شاهد جنگ نیابتی ایران در شمال کشورشان یعنی در لبنان و در منطقه غزه هستند و از سوی دیگر با توجه به اظهارات یهودی ستیزانه رییس جمهوری ایران، اسراییل برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را تهدیدی برای موجودیت خود تلقی می کند.
اسراییلی ها با توجه به گذشته تاریخی خود این موضوع را بسیار جدی می گیرند.
آیا اسراییلی ها در فکر یک راه حل هم هستند؟
من فکر می کنم محور اصلی دیدار رییس جمهوری آمریکا موضوع ایران و عملیات نظامی علیه این کشور تا پیش از پایان ریاست جمهوری جرج بوش بود.
گرچه کسی خواستار درگیری نظامی نیست ولی اسراییلی ها و آمریکایی ها می بینند که پیشرفت دیپلماتیکی حاصل نمی شود، حتی امروز که گروه ۵ +۱ یعنی پنج کشور عضو دائمی شورای امنیت به همراه آلمان پیشنهاد جدیدی را ارائه کرده اند، پیشنهادی که هم منافع مشروع ایران را در ارتباط با فن آوری هسته ای در بردارد و هم منافع همسایگان را، به نحوی که برنامه هسته ای ایران به خطری برای دیگران تبدیل نشود.
بدین ترتیب عدم پیشرفت دیپلماتیک، ادامه اظهارات یهودی ستیزانه رییس جمهوری ایران و نزدیک شدن به پایان دوره ریاست جمهوری جرج بوش سه فاکتور موثر هستند.
علاوه بر این فاکتورها، حمله اسراییل به نیروگاه اتمی سوریه هم هست که نمونه ای از واکنش اسراییل محسوب می شود.
از این شرایط می توان نتیجه گیری کرد که اسراییل در صورتی که وضع به همین نحو پیش برود، موجودیت خود را در خطر می بیند و دست به یک اقدام عملی خواهد زد.
علاوه بر اسراییل، عربستان سعودی هم موجودیت خود را در خطر می بیند. برداشت من این است که عربستان حتی بیشتر از اسراییل خود را در خطر می بیند ولی این کشور برعکس اسراییل قادر نیست اقدام عملی را در پیش بگیرد.
این وضعیت کل منطقه را با بحرانی روبرو می کند که احتمالا هیچکس قادر به کنترل آن نخواهد بود. از این رو به نظر من نباید اجازه داد که چنین اتفاقی بیافتد و باید یک راه حل دیپلماتیک جستجو کرد چرا که یک چنین راه حلی به نفع همه هست.
آیا به نظر شما آمریکایی ها قادر هستند جنگ سومی را آغاز کنند؟
من نمی دانم. ولی در اینجا آمریکا مطرح نیست، بلکه اسراییل مطرح است.
حتی آنگونه که از وب سایت های انگلیسی زبان ایرانی بر می آید، در ایران هم درباره اینکه آیا اسراییل به ایران حمله می کند یا خیر، صحبت می شود.
نه تنها اسراییل بلکه بیشتر کشورهای غربی و حتی بیشتر کشورهای عربی و حتی ترکیه هم بر این باور است که برنامه هسته ای ایران صلح آمیز نیست و اهداف نظامی را تعقیب می کند چرا که ایران در تلاش است موشک های دور برد تولید کند.
تولید این نوع موشک ها با کلاهک های متعارف هم از نظر نظامی و هم از نظر مالی کاری احمقانه است.
بدین ترتیب ساخت موشک های دوربرد تنها زمانی معنا پیدا می کند که قرار باشد از آن برای حمل کلاهک های هسته ای استفاده کرد.
ساختار برنامه هسته ای ایران آشکارا ماهیت نظامی آن را نشان می دهد. سران جمهوری اسلامی این موضوع را می دانند.
من فکر می کنم مهم است که انگیزه کشورها را خوب درک کنیم، هم انگیزه عربستان و اسراییل و هم دیگر کشورهای همسایه ایران را. برعکس آمریکا، این کشورها برنامه هسته ای ایران را خطری برای بقای خود می دانند و نه چالشی برای نقش خود بعنوان ابرقدرت در منطقه.
حال ممکن است کسی این نگرانی را مشروع بداند یا نداند ولی این یک واقعیت است. هنگامی که کشوری مانند اسراییل که در تاریخش قتل عام ۶ میلیون یهودی ثبت شده، موجودیت خود را در خطر ببیند، وضعیت وخیمی ایجاد می شود و من امیدوارم که ایرانی ها این موضوع را درک کنند.
شما گفتید که ساختار برنامه هسته ای ایران نشان می دهد که این برنامه صلح آمیز نیست. آیا ممکن است کمی بیشتر توضیح بدهید و بگویید چه نشانه های دیگری وجود دارد که این موضوع را ثابت می کند؟
ببینید من قبلا وزیر محیط زیست بودم و با برنامه هسته ای آلمان سر و کار داشتم که بخش عمده آن در ایالت هسن قرار دارد. پیشنهاد کشورهای غربی روی میز است. هیچ کس حق ایران برای استفاده غیرنظامی از انرژی اتمی را انکار نمی کند، هیچ کس! ولی بدگمانی نسبت به ایران از آنجا ناشی می شود که این کشور برنامه هسته ایش را مخفی کرده است، بویژه از نظر تمرکز فنی.
اگر ایران می خواهد از انرژی اتمی استفاده غیرنظامی کند، من نمی فهمم چرا پیشنهاد دریافت مدرن ترین رآکتورهای آب سبک را رد می کند، مدرن ترین، نه رآکتور روسی بلکه رآکتورهای ساخت شرکت های ژنرال الکتریک و فرآماتوم.
حتی پیشنهاد تضمین تحویل سوخت هسته ای فارغ از تنش های سیاسی هم از سوی ایران رد شد.
ایران این پیشنهادها را رد می کند و در مقابل بیش از هر چیزی بر غنی سازی تمرکز کرده است. اصلا ایران برای چه به غنی سازی نیاز دارد؟ آن هم با فن آوری که کاملا کهنه و از دور خارج شده است.
ایران میلیاردها دلار برای سانتریفوژهای کهنه و از رده خارج هزینه می کند. با این دستگاه ها می توان اورانیوم غنی کرد ولی نه تا آن حد که برای رآکتورهای آب سبک مدرن ضروری است.
حتی فن آوری که ایران در اختیار دارد، برای تولید سوخت نیروگاه بوشهر هم مناسب نیست. پرسش دیگر آن است که ایران برای چه به یک رآکتور تحقیقاتی نیاز دارد که در آن پلوتونیومی تولید می شود که برای ساخت سلاح های اتمی مناسب است. ایران هم اکنون در حال ساخت چنین رآکتوری در اراک است.
پس دو پرسش وجود دارد: ایران برای چه به غنی سازی نیاز دارد و برای چه بدنبال ساخت نیروگاه آب سنگین است؟ خواهد داشت و در این زمینه تغییری ایجاد نخواهد شد.
ادامه مطلب ...