رسوایی بدون درد و خونریزی!

بالاخره مدیر رادیو جوان برکنار شد. آنها که رادیو را می شناسند می دانند رفتن کسی به اداره نمایش رادیو یعنی یک اخراج بدون آبروریزی(...بدون درد و خونریزی). اداره کل نمایش رادیو برای شبکه های رادیویی نمایش تولید می کند. این درحالیست که سالهاست نمایشهای رادیویی از حیّز انتفاع ساقط شده اند و تقریبا هیچ مخاطبی ندارند. درواقع خجسته(معاون صدای سازمان صدا و سیما) ترجیح داده تا بجای اخراج یکباره ی مدیر رادیو جوان که باید دیر یا زود اتفاق می افتاد، او را بجایی بفرستد که هر کاری هم اگر بکند کسی صدایش را نشنود.

مدیر رادیو جوان علاوه براینکه به شدّت مورد اعتماد خجسته بود، بسیار مورد علاقه ی رسانه های ضد انقلاب هم بود. در مثل است که می گویند ...چه خائن چه ناشی... اثرش یکی است: خراب شدن همه چیز!
رادیو جوان در سالهای اخیر فرصت های بسیاری را سوزاند. این شبکه رادیویی در زمان مدیریت معقول و مطمئن دکتر نوری(مدیر فعلی رادیو ایران) به تدریج صاحب مخاطبان بسیاری شده بود. این شبکه با تدبیرات حساب شده ی نوری در عین نوآوری در ساختار و فرم، رسانه ای پیشرو در خدمت اهداف نظام بود. ولی ثمره ی تلاشهای ده ساله ی نوری و مدیران پیش از او با حماقت های بچه گانه و ناشی گری های مدیر جدید رادیو جوان در عرض یکسال همگی هدر رفت. گیل آبادی خائن، وطن فروش یا جاسوس اجانب نبود، او جاه طلبی بود که با ناشی گری هایش همان نتیجه ای را رقم زد که خائنین بدنبالش بودند. برای همین بود که همواره آنتن رادیو جوان با کف و سوت رسانه های اپوزسیون داخل و خارج از نظام همراه بود و در عوض دل متدینین، مسوولان، مراجع عظام و نهایتاً بیت مقام معظم رهبری را بدرد آورد.
از گیل آبادی انتظاری بیش از این نبود ولی از حسن خجسته که نسبتش با حضرت آقا(مدّ ظلّه العالی) ظاهراً او را در هاله ای از مصونیت قرار داده بود، انتظار بیش از این بود. حسن خجسته مردی میانسال با تحصیلات نسبتاً بالای آکادمیک است. او بسیار دوست می دارد که به عنوان یک معلم و استاد دانشگاه شناخته شود تا یک کارمند رادیو. گیل آبادی برای خجسته یک پادوی وفادار و همیشه موافق بود. مدیری که تمام تلاشش ارضای گرایش های تئوریک مدیر بالادستش بود. خجسته علیرغم مخالفت صریح و غیر صریح مدیران رادیو، گیل آبادی را بر صندلی حساسترین شبکه رادیویی نشاند و البته خیلی زود به اشتباهش پی برد. خجسته پس از چند ماه از انتصاب گیل آبادی به این سمت بطور دائم با مصائب و معضلات این شبکه رادیویی مواجه می شد، به همین خاطر ترجیح داد خود در پس پرده زمام کار را بر عهده بگیرد و برای اینکه رسوایی ببار نیاید، برکناری گیل آبادی را به تعویق اندازد.
آنها که خجسته و رادیو را می شناسند بخوبی می دانند انتقال یک مدیر رادیویی به جایی مثل اداره نمایش چه معنایی دارد. کاش خجسته بیش از آنکه به فکر آبروی مدیریتی خود می بود، به فکر هزینه های سنگینی بود که این ناشی گری ها ببار می آورد.
آقای خجسته کلاه خود را قاضی کنید؛
آیا آبروی نظام از آبروی شما کم اهمیت تر بود؟
آیا می ارزید متدینین را اینگونه نسبت به خود و رسانه ی ملّی بدبین کنید؟
برای ناراحتی و شکوه های مراجع عظام تقلید چه ما بازایی ارائه می دهید؟
آیا عملکرد غیر قابل دفاع شما برای مقام معظم رهبری هزینه نداشته است؟


از همه ی اینها بگذریم ... شما ده سال است که معاون صدای این سازمان هستید،‌ دیگر برای شما چه ایده ای مانده است تا با اعمال آن بدنبال نجات رادیو باشید؟ بهتر نیست بار خود را بردارید و در راه را برای اصلاحات انقلابی دیگران در حوزه ی تحت مدیریت خود باز کنید؟
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد