ترجمه در ادامه
و فرزندانش را همان بازماندگان (روى زمین) قرار دادیم، «77» و نام نیک او را در میان امتهاى بعد باقى نهادیم «78» سلام بر نوح در میان جهانیان باد! «79» ما این گونه نیکوکاران را پاداش مىدهیم! «80» چرا که او از بندگان باایمان ما بود! «81» سپس دیگران ( دشمنان او) را غرق کردیم! «82» و از پیروان او ابراهیم بود; «83» (به خاطر بیاور) هنگامى را که با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد; «84» هنگامى که به پدر و قومش گفت: «اینها چیست که مىپرستید؟! «85» آیا غیر از خدا به سراغ این معبودان دروغین مىروید؟! «86» شما درباره پروردگار عالمیان چه گمان مىبرید؟! «87» (سپس) نگاهى به ستارگان افکند «88» و گفت: «من بیمارم (و با شما به مراسم جشن نمىآیم)!» «89» آنها از او روى برتافته و به او پشت کردند (و بسرعت دور شدند) «90» (او وارد بتخانه شد) مخفیانه نگاهى به معبودانشان کرد و از روى تمسخر گفت: «چرا (از این غذاها) نمىخورید؟! «91» (اصلا) چرا سخن نمىگویید؟!» «92» سپس بسوى آنها رفت و ضربهاى محکم با دست راست بر پیکر آنها فرود آورد (و جز بت بزرگ، همه را درهم شکست) «93» آنها با سرعت به او روى آوردند «94» گفت: «آیا چیزى را مىپرستید که با دست خود مىتراشید؟! «95» با اینکه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهایى که مىسازید!» «96» (بتپرستان) گفتند: «بناى مرتفعى براى او بسازید و او را در جهنمى از آتش بیفکنید!» «97» آنها طرحى براى نابودى ابراهیم ریخته بودند، ولى ما آنان را پست و مغلوب ساختیم! «98» (او از این مهلکه بسلامت بیرون آمد) و گفت: «من به سوى پروردگارم مىروم، او مرا هدایت خواهد کرد! «99» پروردگارا! به من از صالحان ( فرزندان صالح) ببخش!» «100» ما او ( ابراهیم) را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت دادیم! «101» هنگامى که با او به مقام سعى و کوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح مىکنم، نظر تو چیست؟» گفت«پدرم! هر چه دستور دارى اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت!» «102»