دیوونه کجا داره جز در میخونه عشق
پرچم سرخ گنبدت دل من خون می کنه
چه شود به چهره زرد من نظری برای خدا کنی
شبی گفتم با ساقی ای یارم دلدارم
چو در دل دارم تمنای کربلا حسین ای خدای من
گرد حرم دویده ام صفا و مروه دیدم ام
نوش من نیش مکن دورم از خویش مکن
کفر زلف تو دل و دین برده از دستم
یه عمریه تو هیئتا سینه زن و گریه کنم
سالها چیزی به نام زندگانی داشتم